یک عکاس پیشکسوت مطبوعاتی، دربارهی لزوم وضع قوانین برای تعیین گسترهی اختیارات عکاسان خبری، درباره مخالفت با هرگونه دستکاری در عکس خبری، تأثیر شبکههای اجتماعی بر عکاسی حرفهای و عملکرد ضعیف انجمنهای صنفی عکاسی در ایران سخن گفت.
اسماعیل عباسی - عکاس پیشکسوت
مطبوعاتی - در گفتوگو با خبرنگار هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دربارهی
عکاسی مطبوعاتی در ایران اظهار کرد: در یک جملهی ساده باید بگویم که عکاسی مطبوعاتی
در ایران هویت و صاحب ندارد و اگر کاری هم در این حوزه انجام میشود، حاصل عشق و علاقهی
شخصی عکاسان خبری است.
عکس از : حمید فروتن - خبرگزاری ایسنا
او با بیان اینکه برای دانستن
اینکه عکاسی مطبوعاتی چیست، باید فتوژورنالیسم را ریشهیابی و معنا کرد، گفت: فتوژورنالیسم،
نوعی روزنامهنگاری است که ابزار روایت خبر در آن بهجای قلم، دوربین است.
عباسی افزود: وقتی یک خبرنگار
و یک عکاس خبری در صحنهای حضور دارند، یکی ماجرا را با قلم روایت میکند و دیگری با
عکس. بنابراین نگاه رایج در مطبوعات ایران، مبنی بر اینکه، عکس ضمیمهی خبر میباشد،
اشتباه است. باید از عکاسی خبری تعریفی مطابق با آنچه در دنیا رایج است ارایه دهیم.
عضو انجمن صنفی عکاسان مطبوعات،
همچنین بیان کرد: عکاس مطبوعاتی نمایندهی مردمی است که امکان حضور در صحنهی خبری
را ندارند، و این نماینده وظیفه دارد حادثه را به درستی و همانگونه که رخ داده برای
مردم شرح دهد. در واقع عکاسان و خبرنگاران چشم بینا، گوش شنوا و زبان گویای مردم غایب
در صحنهی رویدادها هستند.
عباسی در بخشی از سخنانش با
تأکید بر نقش آموزش در پیشرفت عکاسی مطبوعاتی، دربارهی وضعیت آموزش این رشته در ایران
گفت: تا مدتها عکاسی مطبوعاتی در ایران به صورت تجربی آموخته میشد و آموزش رسمی برای
آن وجود نداشت. اکنون هم دانشکده داریم و هم واحد درسی این رشته در دانشگاه تدریس میشود
ولی باید به این موضوع نیز توجه شود که چه کسانی در دانشگاه عکاسی خبری درس میدهند
و چه چیزی به دانشجویان یاد میدهند؟
اسماعیل عباسی افزود: متأسفانه
میبینم، آن دسته از مدرسان این حوزه که در بخش تئوری توانمندند، تجربهی عملی کافی
ندارند و در مقابل عکاسانی هم هستند که تجربهی خوب عملی دارند و کارشان پشتوانهی
تئوریک ندارد. در واقع در این حوزه کسانی که در هر دو مورد توانمندی لازم را داشته
باشند کم هستند. البته دانشگاه باید از توانمندی عکاسانی که تجربهی عملی غنی دارند،
استفاده کند. به این صورت که از آنان هم، به عنوان اساتید مدعو دعوت کند که واحدهای
عملی را در دانشگاه تدریس کنند.
او دربارهی سرفصلهای دروس
عکاسی خبری در دانشگاه بیان کرد: متاسفانه برای سرفصلها و شرح درسها در دانشگاه،
برنامهریزی دقیقی نشده است و مدرس آزاد است که بر اساس سلیقهها و علاقهی شخصی خود،
مطالبی را کم و زیاد کند. می بینیم که مثلا در کلاس نقد عکس، تاریخ عکاسی آموزش داده
میشود. از طرفی دیگر هم منابع درسی برای این عناوین درسی وجود ندارد، چنانچه کتاب
فتوژورنالیسم که من ترجمه و تألیف کردم فعلا تنها منبع موجود در این زمینه است.
این عکاس پیشکسوت دربارهی
وضعیت استخدام عکاسان خبری در ایران هم، اظهار کرد: در نظر بگیرید بعد از گذراندن مراحل
آموزشی که شرح آن گفته شد، عکاسانی جذب روزنامهها و خبرگزاریها میشوند، باید دید
آنجا با آنها چه میکنند؟ با چه حقوقی آنها را جذب میکنند؟ وقتی حقوق یک عکاس خبری
در ایران را با حقوق این صنف در خارج از کشور مقایسه میکنیم، متوجه میشویم که حقوق
این افراد در ایران به طرز اسفباری پایین است، و این موضوع سبب میشود که عکاسان توانا
کمتر برای ورود به این حوزه رغبت نشان دهند.
او دربارهی دبیر سرویسهای
عکس در مطبوعات گفت: انجام تحقیقی دربارهی وضعیت یکی از نشریات به من واگذار شد که
طی آن نتیجه گرفتم بعضی از دبیران سرویسهای عکس نه کار مدیریت بر عکس را بلدند و نه
اساسا عکس را میشناسند! در نتیجهی چنین وضیعتی عکاسی که کار بلد نیست تن به فرمایشات
وی میدهد و عکاس کاردان زیر بار چنین مدیریتی نمیرود.
این مدرس عکاسی در بخشی دیگر
از سخنانش اظهار کرد: یکی از مشکلات مهم عکاسان، حضور آنها در جامعه است. متأسفانه
هرکسی به خود اجازه میدهد که به عکاس بگوید چرا عکاسی میکنی؟ برای این موضوع، مثل
کشورهای قانونمند دنیا، نیازمند قانونی تعریف شده هستیم که مشخص شود اختیارات عکاسان
در کجاها محدود میشود.
با وضع چنین قوانینی نیروی
انتظامی هم مطابق قانون عمل خواهد کرد و مردم هم با آگاهی از این قوانین دیگر به خود
اجازه نخواهند داد که به جای مجریان قانون از عکاس بازخواست کنند.
عباسی دربارهی انجمن صنفی
عکاسان مطبوعاتی نیز بیان کرد: در اساس شکلگیری این انجمنها یک ایراد وجود دارد؛
به این صورت که بر اساس نیاز تشکیل نمیشوند، بلکه عدهای پیشقدم شده و آنها را تشکیل
میدهند و سپس به نیازها فکر میکنند. یکی دیگر از مشکلات این انجمنها این است که
آنها را غالبا عکاسانی تاسیس میکنند که در مدیریت و برنامهریزی توانایی چندانی ندارند.
یاری گرفتن از برخی افراد- حتی غیر عکاس - میتواند گرهگشا باشد.
او افزود: گاهی به نظر میرسد
که بعد از تشکیل انجمن فقط ماندگاری آن، هدف انجمن است. چنانچه دیدیم،؛ در جریان بازداشت
عکاسان خبری، انجمن صنفی عکاسان مطبوعات محتاطانه کنار کشید و برای آزادی آنها کاری
درخور توجه نکرد و اینجا این سوال مطرح میشود که مگر مادهی 6 اساسنامه در این مورد
وظیفه را روشن نکرده است؟ آیا وظیفهی اصلی انجمن این است که فقط به دنبال گرفتن طرح
ترافیک باشد؟
عباسی اضافه کرد: البته منظورم
از لزوم انجام اقدامات مناسب برای جلوگیری از ادامهی بازداشت عکاسان، اقدامات تند
و قهری نیست، بلکه ورود هوشمندانه و مذاکره با مسئوولان است که روند آزادی آنان تسریع
شود.
او دربارهی وضعیت عکاسان
خبری در دولت یازدهم، گفت: یکی از مشکلات جامعهی ما این است که به درستی تقسیم کار
انجام نشده است و همه دربارهی همه چیز اظهار نظر میکنند، من فکر میکنم که بسیاری
از مشکلات عموما و مشکلات عکاسان خصوصا، به خاطر تعدد نهادهای تصمیم گیرنده است. اگر
فقط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای کار عکاسان مطبوعات، تصمیم بگیرد وضعیت عکاسان
متفاوت خواهد بود.
این هنرمند پیشکسوت در بخشی
دیگر از سخنانش با ابراز تاسف نسبت به انجام برخی دستکاریها در عکسهای مطبوعاتی
بیان کرد: من در این زمینه به شدت دگماتیک و سختگیر هستم. دستکاری عکس خبری علاوه بر
اینکه از نظر اخلاقی کاری مردود است به اعتبار خود عکاسی نیز آسیب جدی وارد میکند.
180 سال است که عکس چشم حقیقتجو و زبان حقیقتگو بوده است این کار به این باور
180 ساله لطمهی جدی وارد میکند.
عباسی افزود: من حتی با پاک
کردن مارک بطری آب روی میز رئیس جمهور هم مخالفم، همین موضوع بعدها گستردهتر میشود
و دیگر نمیشود جلودارش شد. هرگونه تغییر در عکس خبری به اعتماد عموم مردم به عکاسی
خبری آسیب وارد میکند.
او با تأکید بر اینکه یکی
از تحولات مهم عکاسی خبری، ظهور گوشیهای دوربیندار است، بیان کرد: این دوربینها
رفتارهای مردم را متحول کرده است، چنانچه میبینیم که در هر حادثهای افراد تلفن همراهشان
را بیرون میآورند و شروع به تصویربرداری و عکاسی میکنند، مثلا در واقعهی سعادتآباد
تهران هم دیدیم که عدهای به جای کمک برای جلوگیری از فاجعه، در حال عکاسی بودند.
عباسی بیان کرد: البته حسن
این دوربینها و عکاسی مردم هم این است که تصاویر وقایع مختلف با سرعت منتشر میشود،
حتی در مواردی پیش از آنکه خبرنگار و عکاس به محل واقعه برسند.
این استاد دانشگاه در بخشی
دیگر از سخنانش دربارهی تاثیر شبکههای اجتماعی بر کار عکاسی مطبوعاتی گفت: شبکههای
اجتماعی باعث شدهاند که عموم مردم بتوانند تصاویری که تهیه میکنند را منتشر کنند
و در واقع عکاسی دموکراتیک شده است. البته این موضوع به کار حرفهای عکاسی خبری هم
لطمه وارد میکند ولی لازم به ذکر است که در مواردی میتوان کیفیت را فدای فوریت کرد،
چنانچه از یک واقعهی خبری دیدن حتی یک عکس غیرحرفهای هم ارزش پیدا میکند.
برگرفته : خبرگزاری ایسنا