در این نمایشگاه ۱۰ عکس ۹۰×۶۰ به نمایش گذاشته میشود.
کیارنگ علایی در مقدمه این نمایشگاه مینویسد:
در برخورد با عکسهای ساناز کاوه نمیتوان جنسیت عکاس را نادیده گرفت و نقش او را صرفا به عنوان یک «تیپ صنفی» یعنی «عکاس» تلقی کرد؛ آن گونه که در برخورد با خیلی از نمایشگاههای عکس مساله جنسیت عکاس اهمیت چندانی پیدا نمیکند، یا حداقل اینکه در وهله نخست اهیمت چندانی ندارد. اما اینجا و در مواجهه با چنین عکسهایی باید بیاد آورد و چندین بار موکد به خاطر سپرد که این عکسها حاصل کار یک زن است نه مرد!
علت واضح تاکید من چند مساله است:
«اول اینکه: از ده عکسی که ساناز در این نمایشگاه عرضه کرده است هفت عکس به طور مستقیم به چیرگی مردان در صحنه اختصاص دارد و در تنها سه عکس حضور زنان دیده میشود که در آن سه عکس نیز، زنان تقریبا در پلان دوم عکس هستند.
دوم اینکه: ساناز تنها بیست و چهار سال سن دارد و در وضعیت اجتماعی کشور ما که اغلب هم نسلهای ساناز دوربینهایشان را به درون اتاقهایی با پردههای کشیده، به درون پستوهای تاریک و فضاهای بسته کنترل شده سوق میدهند، ساناز اما دوربینش را به راسته بازار میآورد و بیپروا به سراغ سوالات غریزیاش نسبت به «جامعه مردانه» میرود.
هر چه قدر در عکسهای نسل سوم بعد از انقلاب، میل به تجرید میبینیم اینجا گرایش به مستندنگاری صرف جذاب مینماید. هر چه قدر در عکسهای این نسل، انزوا و خلوت مییابیم عکسهای ساناز اما سیال است و از جریان زندگی: آکنده.
همه اینها باعث میشود که با نگاهی مشوقانه به این عکسها خیره شویم.
آثار ساناز کاوه در «هرگز آباد» مرا پیش از هر چیز به یاد صراحتهای هنرمندان دنباله روی وریتهٔ فرانسه میاندازد. جایی که مساله «دوربین روی دست» به تئوری آشنای ژیگا ورتوف بدل شد. در این عکسها نیز دوربین سیالانه و آزاد در فضا حرکت میکند و خود را در محدودیتها و الزامهای ترکیب بندی و ساختار نمیاندازد. دوربین در این عکسها میکوشد بیطرفی خود را نسبت به وقایع جامعه مردانه حفظ کند و اصرار دارد که این را بنماید که دوربین به طور اتفاقی در بازار و کوی و برزن به فرآیند مشاهده مشغول است و هر آنچه را که برایش جذاب باشد، ثبت میکند.
در بسیاری از این قابها مردم متوجه دوربیناند و با لبخندی حضور بیگانه عکاس را که به حریم آنها یورش آورده، پذیرا هستند. حضور عکاس با لنزهای عموما واید و طبیعتا فاصلههای نزدیکتر به آدمها موجب ایجاد ارتباطهایی در عکس شده که مبادله نگاه لحظهای و آنی آدمهای صحنه با لنز (چشم) عکاس، زیبا است. زنها در عکسهای ساناز دچار دگرگونیهای بصری و فنی هستند: از یک طرف با لنز واید اعوجاج یافتهاند و از سوی دیگر با شاترهای پایین محو مینمایند، اما سویه عکاس به سمت مردان انتخاب شاترهای بالا و قطعیت دادن به حضور مردانه است. این مساله وقتی پر رنگ میشود که این زنان دگرگون شده را با وسایلی چون «قفس» میبینیم اما در پسزمینه مردان نشانههای مشاغل عمومی آنها (به عنوان بار مسولیت) دیده میشود. این روند آنجا به اوج خود میرسد که در عکس انتهایی نمایشگاه با تلنباری از لباسها روی یک گاری مواجهیم.
مردها در عکسهای ساناز از قدرتی پنهان برخوردارند چرا که پسزمینه آنها با اجتماع مردانه پر شده است. آنها در این عکسها مشغول «بیواسطه گی» خویشاند و البته در این میان، عکسی که در آن مردان به شوخی و دعوا بر سر یک ساعت مچی مشغولند، از پتانسیل بصری و محتوایی بالاتری برخوردار است. این بیواسطه گی در تصاویر دیگر این مجموعه نیز کمابیش به چشم میخورد و به لحنی بدل میشود که در آثار ساناز کاوه میتوان آن را به عنوان یک خصیصه به خوبی یافت. و بالاخره آنکه عناصر به کار گرفته شده در این عکسها از کنترلی قابل قبول برخوردارند. این مهم آنجا بیشتر به چشم میآید که «عمق» در کادرهای این عکاس حضور بالفعلی دارند و عناصر محیطی و کاراکترهای به کار گرفته شده در عمق تصاویر نیز به گونهای مشغول اکتی هستند که در پلان اول تصاویر دنبال میشود.»
ساناز کاوه متولد ۱۳۶۷ است. او از سال ۸۸ عکاسی را به طور خود آموخته دنبال میکند و عکسهایش در چند نمایشگاه گروهی و جشنواره داخلی حضور داشته است.
ساعت بازدید تا ۲۳ آذر از ۹ الی ۱۳ و ۱۶.۳۰ الی ۲۰.۳۰
گالری وصال، شیراز، چهار راه ۱۵خرداد، ابتدای خیابان نادر
برگرفته:«تارنمای عکاسی - akkasee.com»