به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، شب صد و سوم از سلسله برنامههای مجله بخارا، شامگاه 22 آذرماه با همکاری موسسه فرهنگی هنری ملت، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، کانون زبان فارسی و مجله بخارا به نکوداشت چند دهه فعالیت فخرالدین فخرالدینی در عرصه عکاسی و نقاشی اختصاص داشت.
این مراسم با افتتاح نمایشگاهی از 50 پرتره دیده نشده این هنرمند عکاس از اهالی فرهنگ و ادب و تعدادی از تابلوهای نقاشی طبیعت او آغاز شد.
در این مجموعه میتوان پرترههای بینظیری از علیاکبر صنعتی، محسن هشترودی، محمود ماهرالنقش، حسین بهزاد، محمد دبیرسیاقی، رسام عربزاده، جمشید امینی، ابراهیم قنبری مهر، شهریار، محمود دولتآبادی، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج، فریدون مشیری،محمود فرشچیان،فرهاد فخرالدینی، محمد ناصریپور،محمود جوادیپور، آیدین آغداشلو، مرتضی ممیز،اکبر عالمی، عباس کیارستمی، محمد سریر ، پروفسور رضا سعید نفیسی، ایرج افشار، پرویز تناولی، عزتالله اتنظامی، بهرام بیضایی و فریدون علا را دید.
مراسم بزرگداشت فخرالدین فخرالدینی
« تصویر مهمترین و موثرترین هنرمندان در قاب دوربین فخرالدین فخرالدینی»
در ادامه مراسم نیز علی دهباشی - سردبیر مجله بخارا با خیرمقدم به اهالی فرهنگ و هنر گفت: بیش از نیم قرن ،تصویر مهمترین و موثرترین هنرمندان را در رشتههای گوناگون توسط پرترههای فخرالدین فخرالدینی شناختیم.
او اضافه کرد: آنچه که نسل ما از سعید نفیسی،مینویی و شهریار ندیده بود و بسیاری از هنرمندان و ادبا را که فرصت دیدنشان را به دلیل در دسترس نبودنشان پیدا نکرده بودیم به واسطه عکسهای ماندگار این هنرمند شناختیم.
دهباشی با اشاره به زاویه دید و نگاه درست فخرالدین فخرالدینی در عکسهایش یادآور شد: او با نگاه درست به زندگی این افراد چهره آنها را به خوبی ثبت کرده و این نکته در لابهلای صفحات عکسهایش محسوس است و به همین دلیل ما با پرترههای ایشان زندگی کردهایم و به واسطه این تصاویر به روحیه و سلوک این افراد پی بردهایم.
سردبیر بخارا در پایان خاطرنشان کرد: این کار را کمتر هنرمندی موفق به انجامش شده تا به این درجه از اعتماد در آن سالها برسد و بتواند چنین پرترههایی را از تک تک این افراد در قاب دوربین خود ثبت کند.
دهباشی سپس به دلیل تاخیر طولانی که در شروع این برنامه به وجود آمده بود ترجیح داد از ادامه سخنرانی خود کنارهگیری کند و مطلب کامل صحبتهایش را در مجله بخارا به چاپ برساند.
« همه جزییات است که فخرالدین و خصوصیات خاصش را به وجود میآورد»
در ادامه فرهاد فخرالدینی آهنگساز و رهبر سابق ارکستر ملی گفت: قطعا صحبت کردن در حضور بزرگانی چون باستانی پاریزی جسارت میخواهد اما از آنجا که عضوی از خانواده بزرگ فخرالدینی هستم احساس خوبی دارم که برای برادرم که سالها در کنارش زندگی کردهام سخنرانی کنم. و میخواهم مرور خلاصهای از زندگیمان را برای شما روایت کنم.
او ادامه داد: فخرالدین پنج سال بزرگتر از من است و در کودکی، خیلی شیطان بود و سردسته همه ما محسوب میشد. پدرم بسیار سختکوش بود و تلاش داشت ما را به خوبی تربیت کند. از سویی دیگر به هنر علاقه زیادی داشت و شاعر و عکاس بود و از این جهت توجه زیادی به مقولات هنری می کرد و فخرالدین هم در کنار شیطنتهایش به همین دلیل به هنر نقاشی علاقمند شد.
او با مرور سالهای زندگیشان در تبریز و زمینههای شکلگیری هنر نقاشی در برادرش یادآور شد: رسام ارژنگی در سفری به تبریز آمده بود و تابلویی از فردوسی کشیده بود که فخر الدین به خوبی از آن کپی کرد و ای کاش امروز در این نمایشگاه در کنار عکسهایش به نمایش درآمده بود. او در همین سن 12 سالگی نقاشیهای دیگری هم از ستارخان، باقرخان و شیخ محمد خیابانی داشت که به خوبی در خاطرم باقی مانده است.
فرهاد فخرالدینی همچنین به علاقه خاص برادرش به فیلمهای سینمایی و اکشن آن روزهای اشاره کرد و افزود: هر بار فیلمی میدیدیم و فخرالدین هفت تیری را از استخوان فک گوسفند درست کرده و زیر پیراهنش لای کمربند قایم میکرد و همین اتفاق دردسرهای زیادی برایش درست کرد. اما این هم بخشی از روحیه خاص او در کنار علاقه به هنر بود.
او با اشاره به گرایشهای فخر الدین به هنر عکاسی اضافه کرد: برادرم از همان سالها عکاسی را شروع کرد و پیشرفتش در این عرصه چشمگیر بود و ابتکارات خاصی داشت که منحصر به خودش بود و به همین دلیل زود پیشرفت کرد تا اینکه سال 1335 به آلمان رفت تا در رشته عکاسی تجربیات تازهای کسب کند.
آهنگساز سمفونی خلیج فارس در بخش دیگری از صحبتهایش با مرور فرازهای دیگری از زندگی برادرش گفت: در سفر به آلمان با شارکوفسکی همکاری صمیمانه و موثری داشت که به واسطه آن تجربیات تازهای کسب کرد و دوربینی که امروز در آتلیه اش نگهداری می کند از همین استادش هدیه گرفته بود و به آن علاقه خاصی دارد.
فخرالدینی با اشاره به جایگاه شارکوفسکی و تاثیرات او در هنر برادرش گفت: او معروف به عکاس پرتره بود و آدم صاحب نامی در کشورش به حساب می آمدو همین علاقه سبب شد تا فخرالدین به تحقیق خود در این عرصه ادامه دهد و در این راستا تمام آلبومهای عکاسان نامدار را دنبال میکرد.
این آهنگساز برجسته و رهبر ارکستر با مرور دیگر هنرمندانی که در زندگی هنری برادرش تاثیرگذار بودند، گفت: فیلیپ هالزمان و استایکر هم از دیگر افرادی بودند که برادرم کتابهای آنها را پیوسته دنبال میکرد و هر روز بیشتر عاشق کارش میشد. به طوری که هنوز هم با این سن و سال از صبح تا نیمه شب کار میکند و خسته نمیشود و این ویژگی را همه ما از پدرمان یاد گرفتهایم.
فخرالدینی در بخش دیگری از صحبتهایش توضیح داد: برادرم به اقتضای نقاش بودن و علاقه به طبیعت کار عکاسی از مناظر طبیعی را تحت تاثیر آدامز شروع کرد و در سفرهایش حقیقتا شاهکارهایی خلق کرد که ترتیبی از عکاسی و نقاشی بود.
او همچنین به عکاسی پرتره و ویژگیهای آن اشاره کرد و افزود: هم عکاسی پرتره و عکاسی از طبیعت هر دو ویژگیهای خاصی دارد که فکر میکنم فخرالدین به درستی در کارهایش به آن پرداخته است و گاه آنقدر درکارش غرق میشد که اتفاقات اطرافش را فراموش میکرد. اما همه این جزییات فخرالدین است که خصوصیات خاص او را به وجود میآورد.
او در پایان سخنانش اظهار امیدواری کرد تا برادرش همواره این عاشقانه کار کردن را در حرفهاش دنبال کند زیرا که همیشه نیمه پر لیوان را میبیند.
«یک لحظه به عدسی دوربین او نگاه کنید تا جاودانه شوید»
اکبر عالمی،هنرمند و مدرس عکاسی نیز در بخش دیگری از این برنامه با قدردانی از علی دهباشی برای برپایی چنین شبهایی گفت: درباره فخرالدین فخرالدینی یک سینه پر از سخن دارم اما مجال این جلسه اجازه نمیدهد که بگویم دوست عکاسمان خصلتهایش چیست،از کجا شروع کرد و چگونه قد کشید. اما دوست دارم رازهای خانواده فخرالدینی و پرترههای متفاوت و خاص دوستم را از زبان علی هاشمی بشنویم.
مراسم بزرگداشت فخرالدین فخرالدینی
او ادامه داد: فخرالدین فخرالدینی در آستانه 80 سالگی همچنان سرشار از انرژی کار میکند و الهامبخش جوانان و دانشجویان است که همواره کارهایش را میبینند و در دانشگاهها زیر دست او قد میکشند و بالاتر میروند و به همین دلیل وقتی آنها را میبیند به من میگوید: زهی سعادت. لذا باید اینجا به او چند تبریک بگویم.
عالمی همچنین از همسر فخرالدین فخرالدینی یاد کرد و افزود:مهشید امینی بانوی بزرگ این خانواده است که نقش خاص و بستری مناسب را برای فعالیت استادم در عرصه نقاشی و عکاسی فراهم کرد و به همین دلیل باید سر تعظیم به سوی فرو بیاوریم که فرزندانش نیز به همین اندازه درخشیدند.
این هنرمند عکاس در ادامه سخنانش به جایگاه ویژه عکاسی و خصوصیات این حرفه پرداخت و افزود: چشم قویترین بخش صورت انسان است که هیچگاه نمیتوند دروغ بگوید. اما فخرالدین فخرالدینی با نور نقاشی میکند زیرا قبل از ورود به دنیای عکاسی،نقاشی را در سه دوره تجربه کرده بود و همه استادانی که در کلاسهای دانشگاهها تدریس میکنند به خوبی میدانند که قوانین عکاسی از جهان نقاشی آمده است و وامدار این هنر است که فخرالدین آن را به خوبی میشناسد و به همین دلیل کارهایش ماندگار است.
عالمی بهترین شکل از عکاسی را در حوزه پرتره معرفی کرد و افزود: عکاس میتواند با ثبت عکس پرتره، به جای حرف زدن از نگاه آن شخصیت تشخیص دهد که چه کاره است و نام فخرالدین فخرالدینی به عنوان یک عکاس صاحب سبک در تاریخ هنر معاصر ثبت میشود.
او اضافه کرد: دوستی فخرالدین فخرالدینی با جوزف کارش در رشد او در این عرصه تاثیر ویژهای داشت و به همین دلیل تبار او دانشجویانی هستند که خود استاد شدهاند و از این جهت فخرالدین فخرالدینی در هیچ ظرفی جا نمیگیرد. اما اگر شما یک لحظه به عدسی دوربین او نگاه کنید قطعا جاودان میمانید.
«شخصیت ویژه فخرالدینی در این نقطه از جهان بینظیر است»
محمد ناصریپور هنرمند نقاش و از دوستان دیرینه فخرالدین فخرالدینی نیز در ادامه این مراسم گفت: من مرد حرف زدن نیستم و در صحبت کردن مشکل دارم اما به خاطر دوستی فوقالعادهام با فخرالدین فخرالدینی چند کلامی از او میگویم.
او با مرور 50 سال دوستی با این هنرمند نقاش و عکاس توضیح داد: حدود 5 دهه پیش در منزل استاد حسین بهزاد با ایشان آشنا شدم و روابط ما به دوستی صمیمانهای تا همین امروز تبدیل گشت. تسلط هنری استاد فخرالدینی چه در عرصه عکاسی و نقاشی از او شخصیت ویژه و متمایزی ساخته که در این نقطه از جهان بینظیر است.
به گفته او نقاشی چیرهدست فخرالدین فخرالدینی در هنر عکاسی نیز به کمک او آمد و تبدیل به عکاسی خلاق شد زیرا اگر عکاس تسلط کافی به نور، کمپوزیسیون و رنگ نداشته باشد نمیتواند چنین آثار جاودانهای خلق کند.
ناصریپور همچنین به تحصیلات و تجربیات دوستش در دانشگاه های خارج از کشور اشاره کرد و افزود: مطالعات فخرالدینی درخارج از ایران و نزدیکی با اساتید هنر و بهرهگیری از روشهای کاری این افراد باعث شد در حین بازگشت به کشور با یک توشه پر سبک کاری خود را به نحوی فرم دهد که پس از گذشت سالیان سال کسی نتوانسته در حد و توان او کاری انجام دهد.
این هنرمند نقاش تصریح کرد: دقت فخرالدین فخرالدینی در عکاسی به نحوی است که حتی وقتی کاری را در اندازه یک متری چاپ کرده بود و خودش از آن رضایت نداشت اثر را پاره کرد و معتقد بود کار نباید ناقص باقی بماند.
او اضافه کرد: فخرالدین فخرالدینی خصوصیات ویژهای دارد که به عنوان یک دوست تکهای که همیشه من را در این 50 سال در کنارش نگه داشته دوستی صادقانه و بیشائبهاش است که هیچگاه از وجودش دور نشده است. زندگی یک هنرمند در خانه نیز اهمیت ویژهای دارد و معتقدم او همواره یک همسر و پدر خوب و مهربان است. و شاگردان و جوانان باید قدر او را بدانند تا میتوانند از دانستههایش استفاده کنند.
« مرور زندگی هنری فخرالدین بدون توجه به دودمانش بیفایده است»
علی هاشمی از دوستان قدیمی فخرالدین فخرالدینی نیز در بخش دیگری از این مراسم گفت: 50 سال پیش که فوق لیسانس علوم تربیتی میخواندم درباره ویژگیهای ارثی مطالب بسیاری خوانده بودم و فکر میکنم خصوصیات اخلاقی و روانی هر خانوادهای نیز میتواند به نسلهای بعدش به ارث برسد و از این جهت مرور زندگی فخرالدین عزیز در عرصه هنر بدون توجه به دودمانش کار بیفایدهای است زیرا من تمام این ویژگیها را درباره خانواده فخرالدینی میبینیم. پدرش یکی از شعرای معتبر آذری زبان بود و عکاسی هم میکرد و مادرش هم خوش ذوق و صاحب ذهنی بود و همین طور خواهران و برادرانش اینگونه بودند.
او در پایان یادآور شد: بدون اینکه بخواهیم و بدانیم این خصوصیات به ما به ارث میرسد و بنابراین ذوق و شوق عکاسی و فعالیت در عرصه ادب و هنر در فخرالدین اینگونه رشد کرده است و اگر استعدادهای هنری ذاتا در کسی وجود دارد اما اکتسابی هم هست.
***
در ادامه این مراسم فیلم مستندی از زندگی فخرالدین فخرالدینی با عنوان «آینه در آینه» ساخته شهاب دهباشی پخش شد که فخرالدینی در بخشهایی از این فیلم درباره چگونگی خلق عکسهای پرترهاش توضحیاتی داده بود.
«دوست دارم مدلم را در نهایت سادگی و واقعیت ثبت کنم»
او در بخشهایی از این فیلم میگوید: اول نقاشی را انتخاب کردم و بعد مطالعه چند کتاب عکاسی از بزرگان علاقهام را به سمت پرتره کشاند. که تا همین امروز تجربیاتم ادامه دارد.
فخرالدین فخرالدینی پرتره را یک نوع دیگر از شخصیتگرایی میداند و دوست دارد شخصیتی که در مقابل دوربینش قرار میگیرد در عکس چیز زیادی نداشته باشد و اثرش دکوراتیو نباشد بلکه دوست دارد هر شخصیتی را در نهایت سادگی و واقعیت در قاب دوربین ثبت کند.
او در همین باره میگوید: هیچ وقت با یک جرقه از مدلها عکس نمیگیریم و بعد از صحبت کردن و ایجاد یک رابطه صمیمی تلاش دارم تا این راحتی برای مدلم فراهم شود و به واسطه آن به شخصیت حقیقی افراد پی ببرم. او البته در این سن و سال همچنان درگیر نقاشی هم هست و خودش میگوید که دوست دارد شب زودتر تمام شود تا صبح بار دیگر کارش را آغاز کند.
«آرزوهایی که محقق نشد»
فخرالدین فخرالدینی در روزهای نزدیک به 80 سالگی چند آرزو هم دارد خودش میگوید:« حسرت گرفتن چند عکس برایم باقی ماند. یکی از دهخدا و دیگری از نیمایوشیج. البته از پرفسور حسابی هم قرار بود عکس بگیرم که به دلیل حضورم در آمریکا فراهم نشد و هیچ گاه به تحقق نپیوست.»
او البته در کنار نقاشی و عکاسی تار هم میزند و میگوید: «برادرم همیشه به من میخندد که سی سال است سهگاه میزنی و هنوز هم همان جا میزنی و هیچ پیشرفتی نکردهای.»
فخرالدین فخرالدینی که به عکاس پرتره مشهور است، از رتوش گریزان است و سعی میکند آنچه در صورت هر مدلی به عنوان زایدات وجود دارد را با یک شیوه خاص لکهبرداری کند اما در عین حال معتقد است بافتهای صورت زیبایی منحصر به فردی به عکسها میدهد که معمولا عکاسان برعکس تلاش میکنند تا آن را از بین ببرند.
« هنرمندی که همه چیز را در یک کادر میبیند»
مهشید امینی همسر فخرالدین فخرالدینی نیز در بخش دیگری از این فیلم میگوید: اگر بخواهید به او نزدیک شوید باید خیلی با او صمیمی شوید. او اینقدر در تمام این سالها با کادر کار کرده که همه چیز را در یک کادر میبیند و همین ارتباط با او را سخت میکند اما در عین حال آدم باجنبهای است و به راحتی دلخور نمیشود و حتی به کسی حسادت نمیکند و همیشه برای خودش زندگی کرده است.
***
به گزارش ایسنا، با تمام شدن این فیلم مستند یکی از پرترههای ارزشمند فخرالدین فخرالدینی که از چهره دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی عکاسی شده بود، با حضور رییس موسسه فرهنگی هنری ملت، شهرام ناظری، علی دهباشی و این هنرمند عکاس به باستانی پاریزی اهدا شد.
«چه خوب که من هم وارد این مجموعه شدم»
این تاریخپژوه و نویسنده نیز در بخش پایانی این مراسم گفت: افتخاری است که در این مجلس باشکوه شاهد رونمایی پرترهام با عکاسی فخرالدین فخرالدینی هستم و خوشحالم که من هم وارد این مجموعه شدم.
باستانی پاریزی اضافه کرد: کار خیلی مهم است و در این نمایشگاه چهرههای را دیدم که سالها در خدمتشان بودم و آنها را میشناسم و قطعا خیلی از آنها امروز نیستند و البته از مردن هم باکی نداریم.
او سپس خاطراتی مرتبط با عکاسی را برای حاضران تعریف کرد و در یکی از آنها اشاره به نداشتن کروات در عکسهایش کرد و در یکی دیگر از یک عکاس متفاوت در استان کرمان یاد کرد که سهرابی بود و عادت داشت بعد از گرفتن عکس روی تمام آنها را با اسمش امضا کند و تاریخ بزند.
«در عکاسی هنوز شاگردی بیش نیستم»
فخرالدین فخرالدینی نیز در بخش پایانی این مراسم با قدردانی از حاضران و برگزارکنندگان این شب، گفت: همواره میگویم که در عکاسی هنوز شاگردی بیش نیستم و همچنان یاد میگیرم و به همین دلیل معتقدم که این بزرگداشت برای من زیاد است زیرا همچنان یک دانشجو هستم و فکر میکنم هنر هیچ پایانی ندارد و باید آن را تا آخرین لحظه از عمرمان دنبال کنیم.
برگرفته : ایسنا