به گزارش کمیتهی اطلاع رسانی انجمن
عکاسان ایران، این عکاس در این نشست درباره عکاسی خیابانی سخن گفت، عکاسی که در آن
موضوعات توسط دوربین عکاسی در مکانهای عمومی مانند پارکها و خیابانها هدف قرار
گرفتهاند.
رهام شیراز دراین نشست عنوان
کرد:«کاندید فوترگرافی اصطلاحی است در جنگ جهانی دوم به اریک سالامون نسبت داده
شد. او با استفاده از لابیهایی که داشت توانست به محافل خصوصی سیاسیون برود. او
توانسته بود در محافل خصوصی از پزهای ناخودآگاه آنها عکاسی کند.»
او ادامه داد: «اریک سالامون در خصوصیهای
افراد خصوصیشان را شکار میکند، اما عکاس خیابانی در جاهای عمومی چیزهای خصوصی را
عکاسی میکند.»
عکس: لیلا ابراهیمی
او همچنین در تعریف فضای شخصی
گفت:«فضای شخصی فضای روانی – اجتماعی است که هر شخص به صورت نامریی و متحرک در
شرایط محیطی مختلف برا ی دو منظور استفاده میکند.»
به اعتقاد این عکاس فضای شخصی را باید
از فضای خصوصی جدا کرد متذکر شد:«فضای شخصی فضایی است که هر شخص آن را حفظ میکند،
ولی فضای خصوصی فضایی است که از بیرون برای من تعین میکنند. در مطالعات روانشناسی
محیطی، تقسیمبندی دیگری هم وجود دارد که ثابت و مرئی است که به آن منطقه ملکیت میگویند
که بر اساس رفتار هر فرد ملکیت او تعریف میشود.»
او ادامه داد: «فضای شخصی صرفا یک فضا
برای محافظت نیست، بلکه فضایی برای ارتباط برقرار کردن به شکل منطقی است. فضای
شخصی افراد در عمومی یک فضای عمومی تعاملی است دو جانبه است. این تعامل دو جانبه
بین عکاس و سوژه رابطه رفت و برگشتی و همراه با رد و بدل است که این رد و بدل در
سطح وسیع جامعه اتفاق میافتد.»
شیراز همچنین با ارایه تئوری اروین
کوفمن درباره تعامل گفت: «کوفمن معتقد است رفتاری که ما بر آن تسلط داریم دادههای
ما بر محیط اطراف است، ولی یک رفتار ناخودآگاه رفتاری است که تمام شده است و
خودمان واقف بر آن ناخودآگاه نیستیم. هر فردی وقتی در یک عمومی مثل خیابان راه میرود
مدام در تعامل با افراد جامعه است عکاس خیابانی هم در تماس با مردم است.»
او در ادامه به بحث ابژکتیو و
سابژکتیو در بحث عکاسی خیابان اشاره کرد که در آن عکاس خیابانی و سوژه حالت
ابژکتیو و سابژکتیو دارند.
شیراز در ادامه یادآور شد:«بیشتر
عکاسان خیابانی مهیا کننده تصویری بسیار دقیق در عین حال شخصی از سوژه هستند، آنها
به مخاطبان خود تصوبری بسیار درونیتر از گذر زندگی میدهند؛ تصاویری که آن
مخاطبان صرفا ممکن بود در حد یک گذر روزانه معمولی از آن وقایع باخبر باشند.»
او بر این باور است که تنش در ذات
عکاسی خیابانی نهفته است و او مجبور بوده به شکل مخفی یا شکار موقعیت عکاسی کند.
این عکاس همچنین یادآور شد:«کسی که به
عنوان عکاس خیابانی در خیابان عکاسی میکند مدلش با عکاس توریست فرق میکند، در
مواجهه عکاس خیابانی با افراد دیگر این دو نفر فقط درگیر نیستند، بلکه افراد دیگر
خیابان هم درگیر آن هستند.»
او در ادامه درباره تصاویر بینابینی
توضیح داد:«عکاس خیابانی دنبال این است که تصاویر بینابینی بگیرد و در جهت
سوبژکتیو خود آن را به کار ببندد. رابطه بینابینی یک رابطه دیالوگی است، نتیجه
دیالوگ وقتی تلویحی است که به شکل مستقیم قابل انتقال باشد، وقتی رابطه عکاس
خیابانی با سوژه بینابینی میشود دیگر عکاس متجاوز محسوب نمیشود.»
شیراز بر این باور است که در دوره
دیجتیال سوژه مقابل دوربین نیست بلکه سوژه الان در ذهن عکاس است.
او در ادامه یادآور شد: «اگر در دوره
آنالوگ عکس روبروی دوربین داشته باشیم، الان این موضوع از بین رفته است و عکاس به
فراخور ذهنیتاش واقعیت بیرون را تغییر میدهد؛ این موضوع به وضوح در عکسهای پیتر
فانچ دیده میشود، او داستان خود را با استفاده از سندهای بیرون میسازد.
او درادامه درباره تفاوت عکاسی اسنپ
شات با عکاسی خیابانی توضیح داد: «عکسهای خیابانی لازم نیست که نمایی مشخص را ثبت
کند، اما اسنپ شات عکاس میداند که چه میخواهد بگیرد. در عکاسی خیابانی نه عکاس
موضوع را میداند و نه سوژه میداند که قرار است از او عکس گرفته شود و همواره به
غیرعمدی بودن عکس فکر میشود.»
زروان روحبخشان دیگر سخنران این نشست
درباره کیوریت(curate)در دنیای هنر سخن
گفت و در ابتدای حرفهایش تعریفی از کیوریت به عنوان کسی که متصدی برگزاری
نمایشگاههای هنری است ارایه داد.
او درباره کیوریتر(curator)معاصر متذکر شد:«کار او اساسا مشتمل بر قرار
دادن آثار هنری در فضای هنری است و همین کارش را با هنرمند جدا میکند. این اشیا
به واسطه حضورشان در فضای نمایشگاه ارزش هنری مییابند. مثلا مارسل دوشان هنرمندی
بود که آبریزگاهی را به نمایش و شی را به شکل اثر هنری درآورد. مارسل دوشان شاید
جزو اولین هنرمندانی بود که خودش کیوریتر هم بود، اما باید بدانیم که اعتبار
هنرمند از کیوریتر بیشتر است. کیوریتر میتواند آبریزگاهی را بدون نام به نمایش
درآورد، ولی اگر من وارد نمایشگاهی شوم و روی یک بطری امضای میکل آنژ را ببینم چه
فکر میکنم؟ آیا فکر میکنم آشغال است؟ یا بیشتر به آن نگاه میکنم؟ ولی وقتی
معلوم نیست کار کیست از آن رد میشوم.کسانی که اثر دوشان را دیدهاند میدانند که
آبریزگاه دوشان امضای او را ندارد.»
روحبخشان همچنین بر این باور است که
کیوریترها هنرمندانی مثل میکل آنژ را بزرگ کردهاند.
او همچنین یادآور شد:«کیوریتر میتواند
کاری کند که هنرمندانی جای خود را پیدا کنند، در عین حال هنرمندانی عموما این
زمینه را دارند به همین دلیل بعضی کیوریترها هنرمند هستند. از طریق کیوریشن میتوان
ناهنر را به هنر تبدیل کند.»
او درباره تاثیر کیوریتر در تبدیل یک
ناهنر به هنر به ماسکهای آفریقایی اشاره کرد که در لحظه خلق هنر نبودهاند و
گفت:« آفریقاییها وقتی ماسکها را میسازند برایشان اثر هنری نیستع ولی وقتی لوور
آنها را جمع کرد و نمایش داد همه گفتند عجب اثر هنری است. میخواهم بگویم که این
هنرمند نبود که اثر هنری را معنی بخشید بلکه کیورتر آنقدر توان دارد که میتواند
کار هنرمند را تغییر دهد. ممکن است موضوعی را پیشنهاد کنم و به هنرمندان دهم و
بگویم روی این اتود کنند و از بین کارهایی که انجام شده تعدادی را انتخاب و نمایش
میدهم. البته باید بگویم که کیوریشن در ایران مثل خیلی چیزهای دیگر روال خود را
طی نمیکند.»
او متذکر شد:«در موزههای جهان جام
فرعون وجود دارد، آیا برای فرعون آن اثر هنری بود؟ ولی ما امروز جوری نگاه میکنیم
که نمیدانیم که اثر هنری است یا شی ارزشمندی است. کیوریتر طوری میتواند هدایت
کند که مخاطب فکر کند که اثر هنری است. وقتی کارکرد اشیا را حذف کنم، میتوانم
ادعا کنم که این اثر هنری است همان کاری که مارسل دوشان میکند. از طرف دیگر وقتی
از یک شی کارکردش را میگیریم به یک نوع مستقل میشود و به بستر دیگری وابسته
نیست، مگر بستری که ما برایش تعریف کنیم. کیوریترهای متولی این موزهها با انجام
این اعمال، کنشی از نوع قداست شکنی انجام دادهاند. مساله اینجا است که خیلی از
آثار هنری در واقع به قصد اثر هنری آفریده نشدهاند.»
روحبخشان درباره این موضوع که چرا
کیوریترها از طریق نمایش هنر قدرتشان را از دست دادند توضیح داد:«نقش نمایشگاه در
اقتصاد نمادین به طور کلی تغییر کرده است، امروز بر اشیای نامقدس ارزش میگذاریم
تا هنر شود. در شرایط معاصر کیوریترها به جای اینکه شمایل شکنی کنند شمایل سازی
میکنند. زمانی یک شی را به عنوان یک پدیده نو ارایه میکنیم و دریافت گذشته مخاطب
را به چالش میکشیم.»
او درباره کیوریت در مورد هنر عکاسی
گفت:«در مورد عکاسی یک چیز واضح است عکاسی تکلیفاش مشخص است. کیورترها وقتی میخواهند
نمایشگاهی بگذارند حتی سر چاپ عکسها نظر میدهند، حتی درباره کنتراست عکس هم میتوانند
نظر دهند. امروز در هنر معاصر واژه خلق کردن فرق دارد.میدانیم که اگر دوربین را
روی سه پایه بگذاریم و به ویزور نگاه کنیم بازهم نمود و بازنمود بخشی از جهان است.
یک اثر هنری نمیتواند خود را به واسطه خودش پیش روی مخاطب بگذارد؛ به اصطلاح این
کار ناسالم است و آثار هنری بیمار به نظر میرسند، باید ببینده را به سمت اثر هنری
راهنمایی کرد همانجوری که یک بیمار ناتوان را کارکنان بیمارستان میآورند که با
او ملاقات کنند. کیورتیر کارش یعنی درمان کردن، بنابراین فرآیند کیوریت ضعف ایماژ
را در عرضه خود درمان میکند.»
برگرفته : تارنمای عکاسی از ایران