از آن دوره تاکنون این سه پدیده هر یک به مسیر خود رفتند و هرگز متناسب و هماهنگ با یکدیگر رشد نکردند. شاید بپرسید که این هر سه یکی است، ولی اینگونه نیست و تا این سه با هم و برای هم رشد نکنند هرگز عکس نمیتواند در جامعه تاثیر دقیق و مداوم بگذارد. هر از چند گاهی با توجه به شرایط خبری موجود در کشور رگههایی از خلاقیت فردی در جامعه عکاسی ایران تبلور میکند، به طور نمونه میتوان به رشد عکاسی خبری ایران در دوران اصلاحات و حضور چشمگیر ایران در فستیوالهای عکاسی در سالهای اخیر که ریشه در اهمیت اخبار ایران برای جامعه بینالملل دارد، اشاره کرد. در چند سال اخیر اظهارنظرها در رابطه با هولوکاست، انتخابات و پرونده هستهای، ایران را به صدر اخبار مهم رسانده و علاقهمندی جهانیان برای شناخت جامعه کمتر شناخته شده ایران آن هم از طریق تصویر باعث شده عکس ایران در فستیوالهای جهانی خوش بدرخشد. در تازهترین نمونه آن ابراهیم نوروزی، عکاس دوست داشتنی با خندههای منحصربهفردش توانست در دو بخش جایزه اول «بخش پرتره محیطی» و جایزه دوم «پرتره صحنهای» را بهدست آورد و با احتساب جایزه سال گذشتهاش همانند هادی ساعی در المپیک پر افتخارترین عکاس ایران در المپیک عکاسی باشد.
عکس
در دوره قاجار، پهلوی، انقلاب، جنگ، ... و دهه حاضر عکسهای بسیاری تولید شده که هر یک با نسبتهای متغیر، نقشی در زمانه خود ایفا کردند و به محاق نیستی رفتند. هر یک از عکسها پس از خلق به حال خود رها شدند و یکی پس از دیگری در پستوخانه عکاسخانهها از بین رفتند یا راهی موزهای اروپایی و آمریکایی شدند، به همین دلیل ما کمتر سند مکتوب و قابل دسترسی از دورههای مختلف عکاسی در ایران داریم که باعث بسی تاسف است. این مشکل همچنان به قوت خود باقی است و این در حالی است که سابقه عکاسی در ایران تقریبا با اروپا و آمریکا برابری میکند، وقتی سری به موزهها و گالریهای شهرهای مختلف میزنید ،با اندک جستوجویی خواهید دید که حکایت عکس در آنجا چیست و برعکس آن در اینجا. چاپ کتابهای متعدد، تحلیل عکسها، تحقیق و رمز گشایی از عکسهای گذشته به ماندگاری آنها کمک شایانی کرده و این در حالی است که تعداد کتابهای تاریخی ما از بسیاری از کشورهایی که یکچهارم ما هم سابقه عکاسی ندارند کمتر است یا بهتر است بگوییم هیچ است!
عکاسی
ناصرالدینشاه امر کرده و آقارضا عکاسباشی هم از شکار، سبیل و پسران شاه عکاسی میفرمودند. این فرمودنها مسیر واقعی عکاسی را در ایران عوض کرد و همچنان عکاسی در مسیری سنگلاخ با چاه و راه درگیر است. در دورههایی که عکاسان پیشگام در اروپا و آمریکا بر تواناییهای این رسانه فراگیر صحه گذاشتند و دوربینهای خویش را از استودیوها و عکسهای تشریفاتی بهسوی جامعه زمان خود چرخاندند و در این مسیر تا آنجا پیش رفتند که در تصویب قوانین اجتماعی موثر بودند و در سرنوشت جنگها نقش بازی کردند و ما بر سبیل ملوکانه و ملیجک تاکید کردیم و از مراسم تشریفاتی دربار عکاسی کردیم و از تغییرات و زندگی مردم زمان خود غافل بودیم تا جایی که تعداد عکسهای اجتماعی آن دوران بسیار کم است. این مهم در دوره حاضر شدت و سرعت بیشتری گرفته و هر روز شاهد رویدادهایی تشریفاتی هستیم، بیآنکه بدانیم برای چه عکاسی میکنیم و صرفا برای حضور در صحنه، عمر خویش را تباه میکنیم و دست آخر هم ما میمانیم و کلی برنامههای عکاسیشده در نیوفولدرهای بدون اسم و نداشتن کمترین اطلاعات و جزییات و در نهایت فراموشی. امروز عکاسی از مراسم گلمالی در خرمآباد مد است، فردا بازار آجیل شب یلدا؛ امروز عکاسی از فیلم فجر مهم است، فردا بیابانهای مصر و «بیابانک»! هنوز نمیدانیم از چه چیزی باید عکاسی کرد و چه چیز رسالت عکاسی است.
عکاس
در گذشتههای نهچندان دور عکاسی امری تخصصی بود و عکاس متخصص. عکاسی حرفهای بس مشکل بود و دارای ریسک بالا و هرکسی نمیتوانست خود را عکاس بداند. این موضوع کمکم با پیدایش روزنامهها و افزایش تعداد عکاسان کمرنگ شد و با ورود به دوره دیجیتال از یک تخصص در گرو گروهی خاص به یک سرگرمی و علاقهمندی عام تبدیل شد. در حال حاضر روی اغلب دستگاه الکترونیکی یک دوربین با قابلیت چند مگاپیکسلی بهعنوان یک امکان (آپشن) وجود دارد که همه را به عکاسی ترغیب میکند. همه بیآنکه بدانند عکس میگیرند و خود را عکاس میدانند. این امکان باعث شده همه عکاس باشند، ولی کسی عکاستر است که هم خلاقیت در زمان عکاسی را داشته باشد، هم خلاقیت در زمان ویرایش یا به عبارت بهتر تسلط بر نرمافزارهای ویرایش عکس و هم خلاقیت در زمان ارائه اثر. در حال حاضر ذات عکاسی تغییر چشمگیری داشته که به مدد اینترنت و علاقهمندی و پیگیری خود عکاسان فقط به لحاظ شکل و نه محتوا و فلسفه، به ما رسیده و بیآنکه بدانیم شبیه «زیزولا» یا «اودون» یا... عکاسی میکنیم و کوچکترین توجهی به چرایی این طرز نگاه و این زاویه دید نداریم و هرگز درصدد آن برنمیآییم که چه موضوعی، چه نگاهی و چه ارائهای باعث شده عکس، عکاسی و عکاس ما از سایر کشورها عقبماندهتر باشد.
نویسنده:رضا معطریان
برگرفته : روزنامه بهار